شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۸

فرار کن! بدون تاج، بدون گرزمرصع، کسی نمی فهمد که تو شاهی


" فوران فریادها وشعله ها شهررادربرگرفته است।شب منفجر شده است।زیر ورو شده است।تاریکی و سکوت درهم تنیده اند واضداد خود، آتش وفریاد رابیرون می ریزند.شهرمثل کاغذی مشتعل مچاله می شود.
فرار کن! بدون تاج، بدون گرزمرصع، کسی نمی فهمد که تو شاهی। شبی تاریک تر از شب آتش سوزی نیست وآن که در میان جمعیت فریادگران می دود تنهاترین است."
از داستان شاه گوش می کند- ایتالو کالوینو




زمین وزمان دست به دست هم داده اند که رسوایت کنند.حالا دیگرهرروز وهرلحظه،حجم خبرها واطلاعیه ها وحوادث آن قدر زیاد است که نمی دانی باید چه واکنشی داشته باشی.هنوز خبرسقوط این توپولوف لعنتی داغ است وهمه مبهوت این که آخر چه طور امکان دارد یک هواپیمای رسمی مسافربری بااین همه سرنشین درعرض چنددقیقه این طور تکه تکه بشود که یک سانحه هوایی دیگر بااین همه کشته ومجروح اتفاق می افتد.
دیگرهمه می دانیم که توفیرزیادی ندارد کجای این منطقه جغرافیایی باشی، قومیت ووابستگی واعتقاداتت چه باشد وحتی این که قادر به تامین زندگی شخصی ات باشی یانه .خیلی تفاوتی نمی کند که چه شغلی داری ووضعیت درآمدی ومعیشتی ات چگونه است.اهمیتی ندارد حتی این که چه واکنشی به حوادث سیاسی واجتماعی نشان داده ای ونشان می دهی، چه جور شهروند وچه جورآدمی هستی.مهم نیست که چه قدر ازسیاست وسازوکارهایش سردرمی آوری، موافقی یا مخالف واصلا دیدگاه وعقیده ونگرش تو چیست.تو و داشته ها ونداشته هایت این جا بی اعتبار است.حالا همه شبیه به همیم.رسمیت نداریم هیچ کداممان.حاکم جعلی است واز پس مردم برنمی آید ودولت که درتعاریف قدیم وجدید سیاسی، اصلی ترین نهاد هرکشوراست ووظایف وچهارچوب مشخصی دارد ویکی از اصلی ترین کارکردهایش برقراری نظم وامنیت است، شده قاتل جان مردم.
حالا دیگرهمه می دانیم که با چه جماعتی روبه روییم.می دانیم که چه قدراین نهاد فاسد است، ازکجاها تغذیه می شود وچه ماهیتی دارد وبا چه وقاحتی دارد خودش رارسوا می کند.
بی تدبیری است که خودت را نماینده ووکیل وصی یک ملت بدانی ونتوانند بهت اعتماد کنند.مشروعیت نداری،لایق نیستی اگر همه یک طرف باشند وتویک طرف دیگر وبتازی به سمت یک قلمرو نامرئی وتوهم آگاهی وعظمت وشکوه داشته باشی وبه خیال خودت یک تنه دربرابر همه بایستی.
خودکشی است این.جنون محض است که برای بقای خودت بخواهی ازجان وزندگی دیگران مایه بگذاری وسربقیه را زیرآب کنی آن هم با این ابعاد گسترده ، بااین توالی نزدیک ومشخص،جلوی چشم یک ملت،یک دنیا.
نابودی من نیست فقط.کشتار که می کنی از خودت می بری.ریشه های خودت را قطع می کنی.خون جلوی چشم هایت راگرفته آن قدر که دیگر نمی بینی چیزی نمانده برای پوشاندن ودرز گرفتن.
نمی دانم اصلا شما چه هستید وچه می خواهید.پوسیده اید.زنگ زده اید.بوی تعفن گرفته اید.
این قدردرایت ندارید که ضررومنفعت راازهم تشخیص بدهید.لابد وقتی یکی یکی از مردم کم می کنی بادشمن تراشی وحبس وشکنجه وبی نظمی وقتل عام، احساس قدرت بهت دست می دهد.به قول خودت زهرچشم گرفته ای وهمه راسرجانشانده ای.آن قدرها عقل توی سرت نیست که دودوتا چهارتای اقداماتت دستت باشد.آن قدر هوشیار نیستی که بفهمی منفعت رفتاری چیست، همیاری ومصالحه ومدارا لزوما دودمانت را به باد نمی دهد، نمی فهمی که موظفی اعتماد مردم را جلب کنی و باید دستی به سرورویت بکشی وآن لبخند احمقانه عصبی را بیندازی دور که دوره زمانه این جور خرکردن ورجزخواندن سرآمده.
ازهمه این ها گذشته ای وحالا فقط خودت رامرور می کنی.صدای خودت را می شنوی وخیال می بافی.حالا زمانه عسرت است وهمه فرصت هاراازدست داده ای.
همه چیز شتاب گرفته.دررفت وآمدیم.بیشترازهروقتی سریع شده ایم.امسال، سال فراوانی اتفاقات بزرگ است که ازهمان روزهای اول می خواست فروبریزد و درهم بکوبد همه چیزرا وباآن نشانه فلکی پررمز وراز همه چیزراشخم زد.ازهمان اول می دانستیم که امسال یک تفاوت خیلی بزرگ با سال های دیگردارد.
دسته جمعی داریم دق مرگ می شویم ولی انگار قرار است چیزی به پایان برسد.همیشه همین طور است وعلایم ونشانه ها یکی پس ازدیگری دارند اتفاق می افتند.
بمیرید.این جا تهران است.این جا ایران است.تازگی ها بی پرده ، چشم درچشم می گویند.هوار می کشند وصاف می زنند وسط پیشانی ات،توی قلبت.
کورشده ای وکر اما ماهستیم، روبه روی تو. همه دیدند.این "همه" خیلی بامعناست.خیلی بزرگ است.خیلی قدرت دارد.
.چند هفته پیش همه باهم رفتیم عزاداری.معروف ترین وشلوغ ترین وبلندترین وقدیمی ترین خیابان راراه رفتیم با شمع وپارچه های سیاه.جمعیت عجیب بود.باهمه مثال های تاریخی ام فرق داشت.به طرز تکان دهنده ای نجیب بودیم ما.درد و ناله واشک وفریاد وبغض وخشم ودرماندگی راراه رفتیم درکنارهم عاشق تر وبی قرارتراز هروقتی وچه قدر تپنده وچه قدر آگاه.راه رفتیم ما درسکوت برای مرگ تاریخی یک ملت وقتل نمادین چندجوان که حالا تعدادشان روز به روز بیشتر می شود.ماروز به روز بیشتر می شویم.
*تصویر:عکس برگزیده جنبش سبز