یکشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۸

AGE OF IMPIRES

مهم نیست که چه کسی هستی ودر زندگی واقعی ات چه نقشی داری.وقتش رسیده که خدای یک سرزمین بدون مرز باشی وبه دوران گذشته برگردی.حالا قلمرو تو که بخشی از یک صفحه بزرگ تر است،کاملا دراختیارتوست.تو وسایر خداها نامرئی هستید و از جایی بالاتر از درخت ها ورودخانه ها وآدم ها،بالای پرواز پرنده ها و در ورای آسمان وجود دارید.می توانی این قدرت را کاملا حس کنی ، وقتی که همه چیزرا زیر نظر گرفته ای و شروع می کنی به بازی کردن.
همه چیز از یک خانه اصلی شروع می شود که خاصیت زایندگی دارد وآدم تولید می کند.شبیه به ماشین تولید است و به خواست تو ،بسته به ذخیره غذایی، نیروی کار تولید می کند.آدم های سرزمین تو همه کاری می کنند،جمع آوری غذا،حفاری، کشاورزی، ماهی گیری، ساخت وساز، حمله، دفاع وهروقت لازم شد می توانی از بین ببری شان.یا یک DELET ناقابل آن ها می میرند.
کارگرها شروع می کنند به کار کردن و زندگی آغاز می شود.درهر مرحله به تعدادی بنای ضروری نیاز هست مثل خانه برای کارگرها، سیلو،کارگاه ،اسکله،اصطبل،پادگان،مارکت و.....این بناها مجوز ورود به مرحله بالاتر هستند. بسته به میزان ذخیره منابع ضروری وتعداد بناها می توانی UPGRADE بشوی.
حالا باید همه تلاشت رابکنی.تو صاحب همه چیز هستی وغیر از مواقعی که ازسایر خداها رودست می خوری یا وقتی که اشتباه تاکتیکی مرتکب می شوی کارها خوب پیش می رود.اما خیلی مهم است که با چه سرعتی بازی می کنی، هماهنگ با سایر سرزمین ها توسعه پیدا می کنی یا نه.بانک ذخایرت خیلی مهم است و این که چطور از آن ها استفاده می کنی.
تجهیزات نظامی،ارتشی که تشکیل می دهی، نحوه آرایش نیروها،موقعیت پیاده ها وسواره ها،توپ وتانک وسلاح هایی که داری،همه بسته به توان مدیریت نظامی ات کاربرد دارد.باید استراتژی داشته باشی.نحوه بازی،چیدن مهره ها، تعداد افراد،قرارگاه ها،حصارهایی که می سازی،میزان استفاده از طبیعت، بسته به درایت وکارگردانی تو می تواند باعث پیروزی یا شکست بشود.شاید لازم باشد که با بعضی از خداها دوست بشوی وگاهی هم شرایط ایجاب می کند که بهشان حمله کنی.
یک بازی را چند بار می شود تکرار کرد.می توانی خطاهایت را بپوشانی.این جا مشخص می شود که اصولا چه جور شخصیتی داری و در موقعیت های مشابه چه واکنشی نشان می دهی.اصلا توان رهبری کردن داری یا نه.
معمولا هر کسی برطبق یک الگوی خاص بازی می کند.حالا مشخص می شود که سیستم زندگی ات، دفاعی است یا تهاجمی،بسته یا تعاملی.مثلا بعضی ها اولین کاری که می کنند محدود کردن قلمرو ودیوار کشی است اما ممکن است شما معتقد به سیستم رفت وآمد باشید ودر عین حال بتوانید همه جا را زیر نظر بگیرید.
تو به عنوان حاکم ،وظایف را تقسیم می کنی و نقش تعیین می کنی.جالب است که کم کم متوجه می شوید که باید دست از عادت هایتان بردارید وبروید سروقت شیوه های جدید.شما به جسارت تغییر تکنیکی احتیاج دارید.
فرصت خیلی خوبی است که از بیرون به موقعیتتان نگاه کنید.شما واقعا صاحب چه چیزهایی هستید؟
با همه این ها وحتی در بهترین حالت که روندی تکاملی وموفقیت آمیز را دارید طی می کنید،وقتی آن قدر توانایی به دست می آوری که سری توی سرها دربیاوری،وقتی حتی امتیاز تو از بقیه بیشتر می شود وخداها را یکی یکی حذف می کنی ،خصوصا وقتی که دیگر چیزی نمانده برای حفر کردن و ذخیره کردن ودیگرانی برای مقابله،آن ثانیه های آخر، تو می مانی و یک برهوت که خالی وخالی وخالی تر می شود تا صفر شدن زمان یا ساخته شدن آخرین بنا، وقتی که یک WONDER باشکوه ساخته ای ،این جا دقیقا آخر دنیاست. جالب است که به هر حال شما این جا به پایان می رسید. دیگر وجود ندارید. فقط منتظری که آن طنین آخر از راه برسد .
YOU ARE VICTORIOUS
انگار برنده شده ای اما این جا دیگر آخر بازی است.

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۸

ازخدا تا ابراهیم
تنها هشت وجب
هشت وجب قامت اسماعیل
فاصله است
و ازخدا تا ما
تنها ما

شهید عزت ابراهیم نژاد