- خیلی وقت است که چیزی ننوشته ام این جا که وبلاگ خودم است اما باید اعتراف کنم که این "خود" و این "مالکیت"، آن قدرها هم برایم اعتبار ندارد। راستش اصلا به خود آدم مربوط نمی شود که چیزی اعتبار داشته باشد یا نه। بنابراین خیلی اصراری ندارم به اعتبار داشتن।موضوع این نیست که نوشتن،بهتر است یا ننوشتن که نوشتن –نوشتن از هرچیز- قبل از هر چیز،یک خصلت مهم روایی دارد که فکر را سروسامان می دهد।یک جور تصفیه کردن است و خاصیت مکندگی دارد این جا که فکرهای مزاحم و آشفتگی های آدم را می کشد بیرون.خودگفتگویی هم هست و می تواند فوایدی داشته باشد.
اما یک سر قضیه،"نوشتن" است و یک سر دیگرش، "درباره ی نوشتن" . مشخص نیست این نوشتن چه فوایدی دارد و چه مضراتی و اصلا به چه دردی می خورد.وقتی نمی نویسم و مدت ها از نوشته ی قبلی ام می گذرد،هاج و واج هستم و نمی دانم این استمرار و مداومت چگونه ایجاد می شود و چرا در من نیست.اصلا برای چه بنویسم و از چه چیزی بنویسم و چرا نمی دانم چرا هیچ چیز آن قدر قابل توجه نیست که موضوع نوشته ام بشود و یا چرا حتی وقتی که درمعرض توجه قرار می گیرد،بازهم قابل توجه نمی شود.
راستش خیلی بیش.تر از آن چه که فکرش را بکنم ریاکار شده ام .این ها چیست که دارم می نویسم وقتی تمامش به یک جسارت ناقابل ختم می شود که آن پنهانی ها را نگه می دارد توی انبارخودت و باقی را رو می کند.بقیه ی ساختگی ناخوشایند بی ربط و کشکی که فقط به درد این جور خودنمایی ها می خورد.آخر باید از چه چیز سخن گفت؟
- سریال های فارسی وان تمامی ندارد।یک جوری برنامه ریزی کرده اند که از حالا تا آخر عمر بتوانی فارسی وان تماشا کنی।مهم نیست که چه قدر بد دوبله شده باشد یا داستان کشکی داشته باشد.مهم این است که شما به عنوان یک بیننده ی همیشگی بتوانید خودتان را با شرایط وقف بدهید.کارخاصی ندارد.یعنی کارخاصی ندارید از حالا.تا فارسی وان هست،غم ندارید عزیزان.