پنجشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۷

حبس




بیرون فقط خاکریز و تونل و سنگر و گونی کم دارد. منطقه کاملا نظامی است. برای خودم و " حبس" ، پلاک خریده ام. شاید بعدها کسی خواست پیدایمان کند.
ما ، دوتایی گیر کرده ایم این جا روی تخت جناب ِ حبس خان ِ فسقلی که آب دماغش هم راه افتاده و داریم سررسید ورق می زنیم. یک چیزهایی این تو نوشته که انگار فقط خودش می فهمد چیست و به چی مربوط است. می بینید که حسابی با هم دوست شده ایم..تصور کنید حبس کوچولو توی بغل من ، نوشته های خصوصی حبس هم روبرویمان.
تا جایی که می دانم حبس ِ عزیز ، سواد نداشت.نمی دانم چی بلغور کرده و به چه زبانی و با چه خطی نوشته ولی انگار بفهمی نفهمی دارد به من اعتماد می کند.

paint: Pablo Picasso. Tumblers (Mother and Son). 1905. Gouache on