سه‌شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۹

به ضرب و زور


به زور و مصیبتی وصف ناپذیراست بیرون کردنتان، به صعوبت و سختی، از منِ هرجاییِ حی و حاضر و منی غایب ، به ضربِ زایمان و حالتی به آدم دست می دهد درمایه غبطه و اشتیاق، درمایه درد که نیاز پیدا می کند به تلقین و تزریق وخواب و نمی داند چی به چیست و همه چیز،تنها سازه ها و آمیزه هایی ست  ادغام شده و حيران، سازه هایی بی کار، سخت وسست، بی دلیل و بی انجام و موجود عجیبی حس می کنی در خودت،زره پوش، افسانه ای و ناشناس،موجودی حیران با تواناییِ حیرت آوری در تفکیک چیزها و اصلاً نمی دانی چه طور روییده این موجود و چیست و یک برانداز است و می خواهد یه ضرب و زور شما را بیرون بیاورد و میل دارد بپوشاند و بیرون کند، بسازد و ویران کند، موجودی ست توأم نه تنها یک سان و یک آن، ....  اين روزهاش.