شنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۶

روی پاهای زمین



نشسته ای روی این صندلی کنار پنجره ، جایی توی تاریکی این فضا که بتوان سیگاری اتش زد و خیره شد به یک جای دور.بیرون دارد باران می اید و این درگاه فلزی کاملا مرطوب شده.حالتی شبیه محراب دارد.باز می شود به اسمان ، اما قرار نیست چیز خاصی جان مایه اش باشد یا وجودی ، دستی ، جذبه ای ، نوری

دمدمه های
بهار است.نه حواست کجاست ،بهار آمده و تو هم داری شکوفه می زنی.طبیعت این وقت سال سخاوتمند می شود.اشتیاق و شیفتگی اش
به سلول هات سرایت می کند.روزهای آخر سال اطمینان داری که باید ساعت ها بیرون از خانه پرسه بزنی.هوا را با تمام وجود، عمیق بکشی،زیباترین رنگ ها را انتخاب کنی،پامچال و بنفشه و یاس و سنبل بخری

نرم و تازه و جوان و زیبا می شوی

سال تحویل شده.برای نوشتن این ها هم دیر شده. اخر دوام این بالقوگی فقط تا لحظه ی پوست انداختن است.از قابش که خارج شد دیگر دوست داشتنی نیست . این نهفتگی و بی تابی قابل پرستش است

توی این سال جدید تصمیم داشتم کار کنم.می خواستم توی یک آتلیه ی عکاسی کار یاد بگیرم.وقتی دست هات به کار و هنر گرم باشد آشفتگی ات کمتر می شود.فکرهای ناجور دست از سرت بر می دارد

اصول علم سیاست
جامعه شناسی توسعه
جامعه شناسی کار
تغییرات اجتماعی
و چند تا درس مشابه و مرتبط برای ترم بهاره.درسی هم داریم به نام جامعه شناسی جنگ

از قضا چند وقتی است که تحریم شده ایم.توی این آشفته بازار سیاست داخلی و خارجی که بوی باروت و آتش و انرژی هسته ای می دهد، دیگر نمی شود به شکوفه های بهاری فکر کرد یا عزم تماشا یا بال عشق
ویرانی مهیب دارد اتفاق می افتد

می خواهم بدانم حالا زبان وطن پرستی چیست

۷ نظر:

ناشناس گفت...

aval daadaashi,nadid

ناشناس گفت...

سیستم ماکارونی است

ناشناس گفت...

سلام! نوشته ت خيلي سليس و روان بود هر كسينمي تونه اينجوري بنويسه خوشم اومد نه كارت درسته !رفتي آتليه جايي جاي من هم ياد بگير چون من و تو نداره تو ياد بگيري انگار من ياد گرفتم ( چشم)!شاد باشي

ناشناس گفت...

mitoone in bashe?:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8601120063

ya in:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8601120090

ya in:http://64.40.99.49/Multimedia%5Cpics%5C1386%5C1%5CPhoto%5C426.jpg

motaghedam ke vatan parasti be sheddat potansiele mostahjan shodan,ahmaghane boodan,va maskhare shodan ro dare....lodegi ta hadde ghargh shodan too kesafat....

ناشناس گفت...

چه خوش به حالته&عكاسي...يه عشق قديمي

مجید گفت...

اینی که گفتی آدم که سرش گرم باشه به کار و ... فکرهای ناجور دست از سرش بر می دارند حقیقت داره حداقل از نظر من و من رو یاد حرف داداشم می ندازه که می گفت این حرفایی که می زنی همه از سر ِ بی کاریه
گر بیایی یزد شر بافی کنی
................
ولی آیا درست هم هست
اینی که می گی به نظرت با سر زیر برف کردن کبک و فراموش کردن و... فرق داره؟
---------------------------------
راستی یه کتاب جامعه شناسی از آنتونی گیدنز دیدم، به نظرم خیلی جالب اومد ، می خواستم نظر یه اهل فن رو هم بدونم

ناشناس گفت...

کتاب جامعه شتاسی گیدنز یکی از منابع معتبر و مقدماتی جامعه شناسیه و محتوی طبقه بندی موضوعی مفاهیم مهم اجتماعی مثل قشر بندی و طبقه و ... هست.چرا که نه تجربش کن.مرسی از کامنتت.راستی مجید جان چه طور میشه برات کامنت گذاشت؟