دوشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۶

تقریب به ذهن با عشق



موهایم تاب دارند.از پشت گوش هایم ول می شوند تا زیر شانه و از جلو هم بلند تا تمام صورت و روی چشم ها.چشم ها هم تاب دارند.تازگی ها زیاد می پرند و نبض دار شده اند.موهای تمام قد، تاب چشم ها را می پوشانند

تازگی ها اتفاقات عجیبی می افتد.چیزهای به دردنخور می شوند ضروری زندگی و راحت تر از هر وقت بازیافت می شوند

امروز دست هایم باز باز است.دیگر به زحمت از دو طرف بدنم آویزان نیست.حتی گاهی با یک منحنی زیبا فرم می گیرد.نشسته ام این جا و دارم حاشیه ام را لمس می کنم که چه قدر آرام روی پاهایم پخش شده.از این جا شبیه یک شهر خاموش است

می توانم ساعت ها توی همین حالت باقی بمانم در حالی که نفس هایم یکنواخت شده اند و عضلات و استخوان هایم آرام گرفته اند

می توانم گودی گردن و شیار وی لب ها و مژه های سیاه را روی خاک رسم کنم .با یک تکه چوب نازک ، جوری که معلوم باشد کجاش ، جزئی از کجاست و ادامه ی کدام بخش است

همه چیز به پایان می رسد و من باید آن قدر درایت داشته باشم که نقشی بسازم لااقل برای وقت هایی که می آیم می نشینم این جا.باید یادم بماند چه جوری به یادت بیفتم و به چه نحو ازت یاد کنم.برای همین هم چشم هایم تاب می خورند و همه چیز از دور شبیه یک تابلوست و روی پاهایم چیزی مثل یک وجود به خواب رفته سنگینی می کند

بیدار مانده ام. زمینه، خالی از سکنه است اما شهر شده و دارد مختصات آن عمارت سابق را از دست می دهد

نمی دانی چه قدر شیرین شده ای

حافظه ام دارد خواب می بیند

زمان می کشم و انتظار را هضم می کند



Paint : shirin pilevari

from kargah

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

baz khosh be halet ke entezaro hazm mikony. ma entezar tu galumun eyne chi gir mikone. khub neveshty habsiat janam

ناشناس گفت...

ممنون از لطفتون.
مطالب شما خواندی است و جذاب است
شادمان باشی.

ناشناس گفت...

in kheili khoob bood albate man az poste ghabli bishtar khosham omad
merc pesarrrrrrrrr

ناشناس گفت...

نشسته ام اينجا و دارم حاشيه ام را لمس مي كنم فوق العاده بود ، معني ش اين نيست كه بقيه ش فوق العاده نيودا .

يا دشعر فروغ افتادم كه
مي توان ساعات طولاني
با نگاهي چون نگاه مردگان ثابت
خيره شد در دود يك سيگار
در گلي بيرنگ بر قالي بر خطي موهوم بر ديوار . . .
اين پستت رو خيلي دوست داشتم

ناشناس گفت...

خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم
خیلی قشنگ بود!
لذت بردم

ناشناس گفت...

لينك شديد

ناشناس گفت...

من امروز پیچ- و- تاب شان را با قیچی کوتاه کردم .

ناشناس گفت...

دوباره اینجا رو پیدا میکنم.

ناشناس گفت...

Oi, achei teu blog pelo google tá bem interessante gostei desse post. Quando der dá uma passada pelo meu blog, é sobre camisetas personalizadas, mostra passo a passo como criar uma camiseta personalizada bem maneira. Se você quiser linkar meu blog no seu eu ficaria agradecido, até mais e sucesso.(If you speak English can see the version in English of the Camiseta Personalizada.If he will be possible add my blog in your blogroll I thankful, bye friend).

ناشناس گفت...

نه اینقدر خوب
اما مینویسم
نمیدونم چرا کم .با اینکه کلی حرف دارم برای گفتن و کلی تکس آماده ولی بازم نمیتونم بزارم تو وب دوست دارم بخونم کارهای دیگران رو
و وبلاگ تو شیرین از جاهایی که دوست دارم بخونمش
کاش میشد تو هم سری بزنی
دوست دارم دوستم باشی

ناشناس گفت...

حتما گلادیاتور عزیز و ممنون
ولی نمی شناسمت گویا.نشونی بلاگت رو بذار