پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۵

فرد - جامعه – جامعه شناسی


جامعه شناسی اولین بار به واسطه ی اگوست کنت، به صورت رسمی و علمی صاحب استقلال علمی شد. یکی از جوان ترین رشته های علمیست که خصوصا در غرب مورد توجه فراوانی قرار گرفته.این رشته با وجود این که صاحب مرزهای خاص خود است، اما درعین حال با خیلی از رشته های دیگر در ارتباط است.نه فقط رشته های علوم انسانی که حتی وارد حوزه های علوم طبیعی هم شده و این اتفاق جالبیست
یکی از موارد این ارتباط، ظهور و پیدایش جامعه شناسی پزشکی از حدود پنجاه سال پیش قبل با این تفکر است که بیمار، ، بیماری و درمان دیگر لزوما مقوله ای فردی یا بین ( بیمار – درمانگر) نیست و شدیدا تحت تاثیر بستر و شرایط و دوره و فضای اجتماعی قرار دارد
به واقع ذهنیت و تلقی ای که از بروز بیماری وخامت یا ریشه کنی آن وجود داشته ، طی دوره های زمانی مختلف متحول شده و از گذشته متفاوت شده. جالب است که توی یک دوره ی تاریخی تصور عمومی از بیماری هایی مثل وبا سل و کلا اپیدمی ها این بوده که این امراض عقوبت گناهان افراد است که بر آن ها به این صورت نازل شده. بیماری به واسطه ی مذهب و ماوراء الطبیعه تفسیر می شده
میشل فوکو در کتاب تاریخ جنون بیماری را مثل خیلی از مفاهیم دیگر، مفهومی وابسته به گفتمان معرفی می کند. به این اعتبار بیماری واقعیتی گفتمان پذیر است
با گذشت زمان و پیشرفت دانش پزشکی ، عوامل زمینی و طبیعی بیماری زا، جای گزین تصورات فوق طبیعی شد اما حالا درمان شدیدا تحت تاثیر نگاه جامعه شناختی و خصوصا روان شناسانه قرار گرفته.یعنی به صورت رشته ای چند علتی در آمده. حالا درمسیر تاریخی طبقه بندی بیماری ها بعد از گذشتن از دوره ی بیماری های عفونی و اپیدمی و دوره ی بیماری های مزمن ، این دوره متعلق به بیماری های روان تنی ست . به عبارت دیگر ما و امراضمان تحت تاثیر سبک زندگی و آدم های دیگر جامعه و رفتار اجتماعی و تربیت و شخصیت و اجزا و عناصر مختلف جامعه مدل درمان حتی اخلاق و مذهب و جهان بینی قرار داریم
شاید احمقانه به نظر برسد که آدم های یک دوره بنشینند و فکر کنند و طرح بریزند برای بهبود زندگی آدم های دوره های بعد.سنگ بنای فردا شدن در حالی که فردا متعلق به آدم های دیگر است یا توی مدل فوکو وقتی، برای تو نیست، پس می توانی به این نتیجه برسی که وجود ندارد. اما قافله ی علم احتمالا با از خود گذشتگی و عشق به بشریت به این جا رسیده. وقتی محصول شرایط نامناسب باشی و در این شرایط زندگی کنی بعد چند سال احتمال این که موجود بدبین و خودخواه و روان پریشی از آب دربیایی خیلی زیاد است.وقتی آدم تقدیر گرایی باشی و توی فلسفه ی زندگیت قانع بودن حجم بیشتری داشته باشد تا تلاش و نقد و نارضایتی و اصلاح، یا این که همه ی دلایل استقرایی و استدلالی موجود مجابت کند که باید سرت توی لاک خودت باشد و رمقی برای تغییر و تحول نداشته باشی و نگاهت به زندگی بخور و نمیری باشد نه نگاه اینده نگر و ساختاری آن وقت حتما روز هایی توی زندگی اجتماعیت وجود دارد که آدم هایی را ببینی که از همه چیز به ستوه آمده اند .همه چیزشان نمایشی ست و لذت برایشان هیچ مفهومی ندارد و دلخوشی هم و امید و هدف و آینده
paint: Leonardo da Vinci. The Foetus in the Womb
from Olga's Gallery

۳۲ نظر:

ناشناس گفت...

انگار اول شدم. جایزه ام فراموش نشود.

ناشناس گفت...

جالب بود....
من ترجیح میدم با فکر احمقانه زندگی کنم ولی واقعا زندگی کنم با امید و تلاش برای اینده ....

ناشناس گفت...

سلام! اول اینکه دستت درد نکنه جای همچین بحثهایی تو غوغای بلاگستان یه جورایی یا خالی یا کم تر بهش پرداخته شده و تو کار خوب و ارزشمندی داری می کنی البته اگه ادامه بدی چه بهتر! انگار سر کلاس نشسته بودم و داشتم به حرفهای خانوم معلم گوش می کردم! از سطرهای پایانی کارت بیشتر خوشمان آمد! شاد باشی

ناشناس گفت...

خوشحالم که برگشتی

ناشناس گفت...

! عجب

مجید گفت...

خب همانطور که گفته بودم از این رویکرد جدید استقبال می کنم . دوم اینکه برای ادامه دادن تشویقت می کنم و سوم اینکه ( اگه این نوشتن تاثیری تو تصمیم گیریت داشته باشه ، شاید بشه گفت ) بااین کار حمایتت می کنم.
بعد از اینها هم خیلی برام جالب بود ، چون از روی کنجکاوی رفته ام سراغ یه سری از کارهای آنتونی گیدنز
که خب حتما بهتر از من می شناسیش. و تا حدودی از همه بیشتر جذب نظریه ساختیابی اجتماعی اش شدم. و خب اینجا می تونه باب گفتگو در مورد این نظریه یا دیگر نظراتش مثل جهان رها شده یا ... باشه. اینجا منظورم بلاگ شما بود. در آخر هم می خواستم بگم اگه ( چون شما بیشتر تو این محیطی ) کتابه جالبی بهت معرفی شد یا خوندی ، به ما هم معرفی کنی خیلی خوبه.

ناشناس گفت...

حالا شما که جامعه شناسی ت انقد خوبه بگو ببینم این سی دی چرا اینجور دس به دس داره می گرده ؟

ناشناس گفت...

mesdaghe eynish hamin jameeye khodeman

ناشناس گفت...

دیوانگی بشر آنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است.>>پاسکال>>از کتاب تاریخ جنون میشل فوکو

ناشناس گفت...

سلام.موافقم ولی فکر نمی کنم کسی از عهده ی این بیماری بربیاید.بدجوری اپیدمی شده و بدتر از آن از بس ریشه های درونی دارد که دست بالایش فقط بشود شاخه هایش را قطع کرد

ناشناس گفت...

khobi???

ناشناس گفت...

السلام علیکم و رحمه الله و بر کاته

ناشناس گفت...

khobi refigh?

ناشناس گفت...

استفاده کردم

ناشناس گفت...

dolaty

ناشناس گفت...

این چند کلمه واسه اینه که.....هیچی همینجوریه.....

ناشناس گفت...

همین!!!!

ناشناس گفت...

jaleb bod.adam bad az ye modat talash va mobareze be in natije mirese ke enkare tire bakhti khod tirebakhtiye bozorgtari hast.va be paziresh roy miyare . va be nazare man bayad tarife ravane salem dar har dore taghir dade bashe .ya dar tabaghate mokhtalef fargh kone .ye jor haie ba sharayet daste bandi beshe...

ناشناس گفت...

تابوت يکساله شد...

بيا...


سلام

ناشناس گفت...

دعوت شدي يلدا بازي ...ديگه بايد آپ كني

ناشناس گفت...

مثل اینکه از یلدا بازی خبری نیست. کجایی؟

ناشناس گفت...

age up nakony mashgholzommeie be mola.

ناشناس گفت...

اجرای نمایش چه گوارا آخرین روز های اجرا... ۴ شنبه( ۱۳ دی) ۵ شنبه( ۱۴دی) وجمعه (۱۵دی )ساعت 19:15ميدان انقلاب خ ۱۶ آذر تالار مولوی...خوشحال می شم ببينمتون.

ناشناس گفت...

farghi hammikonad?

ناشناس گفت...

همیشه ی خدا... " بهانه های ساده ی خوشبختی..."

ناشناس گفت...

مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

ناشناس گفت...

اینجا قرار نیست آپدیت بشه ؟

ناشناس گفت...

متن قلی ت که یک کمی خصوصی تره برام دلنشین تر بود

ناشناس گفت...

سلام..
کتاب (( کبیسه )) محمد سلیمی هم منتشر شد به بلاگ ما یا هوادارانش سر بزن http://mohammadsalimi.blogfa.com یا kabise.blogfa.com

ناشناس گفت...

بننننننننننننننننننننننويس

ناشناس گفت...

چرا نیستید؟

ناشناس گفت...

کجایی؟ می تونی این رو نگاه کنی؟
belaesbat.blogspot.com